تعریف توریه؟؟
انسان گاهی اوقات در مضیقه ای قرار میگیرد که اگر راست بگوید متحمل ضرر میشود
و اگر هم دروغ بگوید مبتلا به گناه کبیره شده است.
در این صورت بهترین راه فرار متوسل شدن به «توریه» است.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود:همانا در سخنان سربسته،
راه فراری است از دروغ.
أن فی المعاریض لمندوحة عن الکذب.[1]
مرحوم شیخ انصاری در مکاسب محرمه می فرمایند:
هیچ اشکالی بین فقها در جواز توریه نیست و همه قبول دارند که توریه حرام نمیباشد.
نمونه ی1: از آیت الله ناصری سؤال کردند آقا! برخی نزد ما می آیند و تقاضای پول میکنند و ما میدانیم که هرگز پول ما را پس نمیدهند. به آنها چه بگوییم؟ ایشان فرمودند دستتان را جلو بیاورید و بگویید: «ببخشید دستم خالی است».
هنگام گفتن این جمله منظور شما این است که در داخل دستتان چیزی نیست ـ که حرف راستی زدهاید ـ اما مخاطب گمان میکند منظور شما این است که اصلا پولی ندارید!
نمونه ی2: ممکن است کسی زنگ درب خانه ی شما را بزند و بگوید با فلانی کار دارم. از طرفی شخصی هم که در خانه است به هر دلیلی نمیخواهد با او مواجه شود. در اینصورت آن شخص میتواند به اطاق دیگری برود و شما به شخصی که پشت درب است بگویید: «فلانی اینجا نیست» و هنگام گفتن این کلام، اشاره کنید به اطاقی که در آن هستید. شبیه چنین مطلبی را از امام صادق (علیهالسلام) سؤال کردند که حضرت فرمودند: این صحبت اشکالی ندارد و دروغ نیست.
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسلام) فِی الرَّجُلِ یُسْتَأْذَنُ عَلَیْهِ فَیَقُولُ لِلْجَارِیَةِ قُولِی لَیْسَ هُوَ هَاهُنَا قَالَ لَا بَأْسَ لَیْسَ بِکَذِبٍ.[2]
نمونه ی3: از شخصی پرسیدند: خلیفه ی بعد از پیامبر کیست؟ او دید اگر راست بگوید سرش را از دست میدهد و اگر هم دروغ بگوید که نمیشود. به ناچار توریه کرد و گفت: «مَن بِنتُهُ فی بَیتِه» یعنی خلیفهی بعد از پیامبر (صلی الله علیه وآله) کسی است که دخترش در خانه اش است. او گمان کرد که ابوبکر را میگوید. چرا که ابوبکر، پدر زن پیامبر اکرم بود. ولی منظور او علی (علیهالسلام) بود، چرا که دختر پیامبر (صلی الله علیه وآله) در خانه ی علی (علیه السلام) بود.[3]
تذکر: این مورد، با توجه به این که در راستگویی ضرر بزرگی به شخص وارد میشود، از موارد جواز دروغ است، هر چند که اگر انسان بتواند توریه کند پسندیده است که دروغ نگوید.
نمونه ی4: وقتی از حضرت ابراهیم (علیه السلام) سؤال کردند که چه کسی بتها را شکست، آن حضرت فرمود:
«بَلْ فَعَلَهُ کَبِیرُهُمْ هذا فَسْئَلُوهُمْ إِنْ کانُوا یَنْطِقُونَ».[4]
بلکه بزرگترینشان چنین کرده است. اگر سخن مى گویند از آنها بپرسید
این مطلب حضرت ابراهیم (علیه السلام) در حالی است که همه ی بتها را ایشان شکسته بود، نه بت بزرگ! حضرت ابراهیم دروغ نگفت، بلکه اگر دقت کنید ایشان شکسته شدن بتها توسط بت بزرگ را متوقف بر سخن گفتن آنها کردند. یعنی گفتند اگر بتها سخن میگویند بت بزرگ آنها را شکسته است. حاصل این کلام آن است که اگر سخن نمیگویند ـ که نمیگویند ـ پس آنها نشکسته اند. این مطلب را امام صادق (علیه السلام) بیان فرمودند. [5]
در تفسیر مجمع البیان آمده است: جمله ی «إِنْ کانُوا یَنْطِقُونَ»، قید براى جمله ی «بَلْ فَعَلَهُ کَبِیرُهُمْ» است، و تقدیر آن چنین است که: این کار را بت بزرگ کرده، اگر چنانچه بت حرف مى زند، و چون حرف زدن بت محال است، پس انجام این کار، و هر کار دیگرى نیز از آن محال است. و آن گاه این مفسر جمله ی «فسئلوهم» را جمله معترضه گرفته است.
توجه: بهترین نوع کلام، راستی و صداقت است و «توریه» به خاطر رهایی از مخمصه و پرهیز از دروغ، جایز شمرده شده است. پس جواز «توریه» موجب نشود که در گفتار خود توریه محور شویم؛ زیرا در این صورت ممکن است آهسته، آهسته شجاعت گفتن کلام صادقانه را از دست بدهیم و در دام دروغ بیفتیم.
پی نوشتها:
[1] . شرحنهجالبلاغة، ج6، ص360. کنزالعمال، حدیث8249. [2] . وسائلالشیعة، ج12، ص254. [3] . البته این شخص اگر مضطر شده باشد بنا بر نظر بسیاری از فقها میتوانسته از روی تقیه دروغ هم بگوید. اما برخی دیگر از فقها میفرمایند: شخص مضطر در صورتی میتواند دروغ بگوید که امکان توریه برایش مهیا نباشد. [4] . سورهی انبیاء، آیهی 63. [5] . بحارالأنوار، ج69، ص240