تاکتیک را هم در برابر قتل عام فرهنگی فرمودند،باز هم ابهامی هست؟؟؟؟؟؟؟
ما در برخورد با مسائل تهاجمى، پدیده را در اوّل ورود،
حتّى قبل از ورود بایدبشناسیم.
فرض کنید یک چیزى، یک فکرى، یک روشى در دنیا دارد رایج میشود؛
پیدا است که این اینجا خواهد آمد-خب دنیا دنیاى ارتباطات است،
دنیاى اتّصال و ارتباط است، نمیشود حصار کشید -
قبل از آنکه بیاید، به فکر باشید
که برخورد حکیمانه با این چیست. معناى این همیشه این نیست
که ما آن را رد کنیم؛ نه،گاهى یک پدیدهاى است که ما آن را میتوانیم
قبول کنیم، گاهى پدیدهاى است که میتوانیم اصلاح کنیم،
گاهى پدیدهاى است که میتوانیم یک ذیلى برایش تعریف کنیم که آن ذیل،
مشکل آن را برطرف کند.
دیر جنبیدن،
دیر فهمیدن،
دیر به فکر علاج افتادن،
این اشکالات را دارد که بعد شما دچار مشکلاتى
میشوید که نمیتوانید با آنها مواجه بشوید.
پس من نمیگویم که فقط موضع دفاعى داشتهباشیم-
البتّه وقتى تهاجم هست، انسان باید دفاع کند؛ شکّى نیست -
توصیهى من فقط موضع دفاعى نیست؛
امّا موضع اثباتى، موضع تهاجمى، موضع حرکت صحیح باید داشته باشیم.
بههرحال در مقابل فرهنگ مهاجم، بدترین کار، انفعال است؛
زشتترین کار، انفعال است؛ خسارتبارترین کار، انفعال است.
فرهنگ مهاجمنبایدمارا منفعل بکند؛
حدّاکثر این است که بگوییم خیلى خب، ما در مقابل این
نمیتوانیم یک حرکتى انجام بدهیم، امّا منفعل هم نمیشویم.
منفعل شدن و پذیرفتن تهاجمدشمن،
خطایى است که بایستى از آن پرهیز کرد.