"تنهاترین تنهای دنیا سلام"
يكشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۳، ۱۰:۱۰ ق.ظ
دلم که برایت تنگ میشود به چشمانم التماس میکند که ببارد.
آنقدر میبارد تا تمام ضمیر ترک خورده ام را سیراب کند.
زمین ترک خورده وقتی آب را لمس میکند,به سخن می آید.
حرف میزند,
تازه بیدار میشود و منتظر بذر است.
فریاد میزند,رنگش تیره میشود
مولا جان ،
حال من امشب حال بعد از بارش باران است...
تنهاترین تنهای دنیا
صدای دلم را میشنوی?
کجایی?
بذر محبتت را نمیپاشی؟
منتظرم
منتظر برداشت ثمره ی مسح دستانت بر قلب تاریکم هستم.
یا اباصالح المهدی ادرکنی
آنقدر میبارد تا تمام ضمیر ترک خورده ام را سیراب کند.
زمین ترک خورده وقتی آب را لمس میکند,به سخن می آید.
حرف میزند,
تازه بیدار میشود و منتظر بذر است.
فریاد میزند,رنگش تیره میشود
مولا جان ،
حال من امشب حال بعد از بارش باران است...
تنهاترین تنهای دنیا
صدای دلم را میشنوی?
کجایی?
بذر محبتت را نمیپاشی؟
منتظرم
منتظر برداشت ثمره ی مسح دستانت بر قلب تاریکم هستم.
یا اباصالح المهدی ادرکنی
غم نامه افسرمولا
۹۳/۱۲/۱۷