دروغ!
جمعه, ۹ مرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۱۴ ب.ظ
به نقل از عبدالله بن عامر:
پیامبر خدا به خانه ما آمد و من,در حالی که کودکی خردسال بودم,رفتم تا بازی کنم.از این رو,مادرم به من گفت: ای عبدالله! بیا چیزی به تو بدهم.
پیامبر خدا فرمود:"چه می خواهی به او بدهی?"
گفت:میخواهم به او خرما بدهم.
فرمود:"آگاه باش که اگر چنین نکنی,برای تو دروغی نوشته می شود."
پیامبر خدا به خانه ما آمد و من,در حالی که کودکی خردسال بودم,رفتم تا بازی کنم.از این رو,مادرم به من گفت: ای عبدالله! بیا چیزی به تو بدهم.
پیامبر خدا فرمود:"چه می خواهی به او بدهی?"
گفت:میخواهم به او خرما بدهم.
فرمود:"آگاه باش که اگر چنین نکنی,برای تو دروغی نوشته می شود."
۹۴/۰۵/۰۹