"قلبم قفل شده..."
چهارشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۰۴ ق.ظ
وقتی چشمم به ستاره ی قرمز رنگی در آسمان افتاد،ناگاه دلم به یادتان افتاد و فریادتان زدم،یا اباصالح المهدی کجایید آقاجان؟؟؟
دلم با یادتان شده مثل دریا،چند وقتیست زود زود مواج می شود.طوری که انگارجا کم می آورد و میخواهد سرریز کند...
سرریز هم میکند!
از جاری شدن اشکم متوجه می شوم.
مولاجان!
قطره قطره اشکی که راه می افتد،تمام نیروی حرکتش بر گونه ام را از همان دریای پر جوش و خروش دلم گرفته است...
من شما را کم دارم آقاجان،قلبم قفل شده...کلیدش دست شماست...
"افسرمولا"
دلم با یادتان شده مثل دریا،چند وقتیست زود زود مواج می شود.طوری که انگارجا کم می آورد و میخواهد سرریز کند...
سرریز هم میکند!
از جاری شدن اشکم متوجه می شوم.
مولاجان!
قطره قطره اشکی که راه می افتد،تمام نیروی حرکتش بر گونه ام را از همان دریای پر جوش و خروش دلم گرفته است...
من شما را کم دارم آقاجان،قلبم قفل شده...کلیدش دست شماست...
"افسرمولا"
۹۵/۰۳/۱۹