گمنامی
وقتی چشمم به تو افتاد.
وقتی همه به سمتت هجوم می آوردند.
با خودم پرسیدم:چقدر از 18 سال بزرگتر نشان میدهی!
مگر می شود 18 ساله باشی و اینطور قلب ها را بکشانی آنهم از هر سنی؟!
من فقط تابوتت را دیدم.
نه اسمت را می دانم.
نه سیمای تورا دیدم.
نه لهجه و لحن کلامت را شنیده ام.
نه می دانم چگونه شهید شدی؟
نه می دانم لحظه آخر چه زمزمه می کردی؟
نه می دانم کسی کنارت بود ؟
.....................
تو چه دیدی که من نمیبینم؟
چه شنیدی که با آن سن رفتی؟
چه شنیدی که برگشتی؟
رفتی که من بمانم
برگشتی که معلم فرزندان آینده ایران باشی؟
تا کجا زیر دین تو رفته ام و خودم نمی دانم؟!
پرده ها را کنار بزن
میخواهم ببینم
میخواهم بشنوم
طاقتم تمام شده
منتظرم...
گمنام ها چند ویژگی برجسته دارند:
1-کار را فقط و فقط برای خدا انجام می دهند.
2-اگر ارزش کارش را کسی نفهمید و قدردانی نکرد اصلا تعجب نمی کنند و انتظار ندارند.
3-فردی که گمنام است را شاید عده ای بگویند که خصوصیت ها و اخلاقیاتش را می شناختند اما اصلا اینطور نیست.هیچ وقت کسی نمی تواند یک گمنام را درست و کامل بشناسد.
راه امتحان کردن این که گمنام هستید یا خیر این است:
از دیگران انتظار قدردانی و یادآوری نداشته باشید.طرف حسابتان اگر فقط و فقط خدا باشد،شما گمنام هستید.
من 20 و اندی سال طول کشید تا معنای گمنامی را درست درک کردم.خدا کند که گمنام شدنم زیاد طول نکشد.
تفکرنوشته های افسرمولا