عید دیدنی
يكشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۶، ۰۱:۳۵ ق.ظ
قلبی که دارد از کار میوفتد
تند تند مثل ماهی دور مانده از تُنگ آب شروع به شالاپ شالاپ میکند...
انقدر خودش را به اطراف میزند تا آسوده شود
یا با رسیدن به مقصود
یا با تمام شدن عمرش...
نشسته بودم به انتظار...
14 شهید گمنام را از پشت شبکه های ضریح میدیدم...امسال دوست داشتم اولین عید دیدنی ام در خانه ی خود خود خود شهدا باشد...
همانجا که خودشان هستند...
درب باز شد
گفتند بفرمایید...
پاهایم توان قدم برداشتن نداشتند
حالا در حضور 14 جوان ایستاده بودم...برای آنکه چادرم را از سرم نکشند با آن هیاهو رفتند...امروز که چادرم را بر سرم میبینند چه آرام خوابیده اند...
ممنونم از دعوتتان
ممنونم از مهمانی تان
عید دیدنی 96افسر مولا
۹۶/۰۱/۲۰