پل های آهنی
سه شنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۶، ۰۵:۴۴ ب.ظ
دنیا
دوتا خیابونه که از وسطش
دقیقا وسطش یه دریای عمیق و خروشانه با کلی کوسه و...
هر چند متر یه پلی هست که این دوتا خیابونو به هم وصل میکنه
یه خیابون حق
یه خیابون باطل
گاهی خدا تورو میاره توی خیابون باطل و تورو امام و پیشوای یک مجموعه میکنه
که ببینه وسط راه سرگرمش میشی ؟
راه حق رو میتونی فراموشش کنی؟
اگه حق رو فراموش کنی
خب کاری نداره بهت
راهتو میری
اما اگه حواست همش به اونور دریا باشه
و دلت بخواد دوباره برگردی تو مسیر حق
و به خدا بگی
اگه امتحانم تموم شده
بذار ورقه ام رو بدم و برم...
یا اینکه خدا میبینه هعی جلوی اون پل ها می ایستی و میگی
خدا میترسم رد شم
وقتش نرسیده؟
خدا میگه:
این بنده ام عاشقه
اینو نمیشه اونور رها کرد
دق میکنه...
خود خدا یکی رو میفرسته
که از روی پل رد بشی
حتی خدا دلش نمیاد تنها رد بشی
میگه من میفرستم بیارنت
نگران نباش....
بسم الله الرحمن الرحیم
اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی عَرَّفَنی نَفسَهُ وَ لَم یَترُکنی عُمیانَ القَلبِ
ستایش و ثنا خدایی راست که شناساند بر من وجود خود را و ترک نکرد مرا در کوری قلب(دل)
اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی عَرَّفَنی نَفسَهُ وَ لَم یَترُکنی عُمیانَ القَلبِ
ستایش و ثنا خدایی راست که شناساند بر من وجود خود را و ترک نکرد مرا در کوری قلب(دل)
#خواب
افسرمولا
۹۶/۰۵/۱۰