فرزانه ی من
شنبه, ۲ دی ۱۳۹۶، ۰۹:۳۶ ب.ظ
پنج سال می شود که ندیدمت
پنج سال می شود که صدای پر محبتت را نشنیده ام
پنج سال می شود که فقط به یک عکس دو نفره چشم میدوزم
و از حافظه ام مدد میخواهم که تورا برایم تجسم کند
تو را کنار خودم مثل همان عکس تجسم کند
دنیا بعضی جاها قطع میشود
غافلگیر میکند
دنیا گاهی انگار تمام تعاریفت را از خودش بهم میریزد!
من اینجا هنوز فراموشت نکردم
فراموشت نمیکنم
هنوز چادر نماز مساجد مرا به یادت می اندازد
هنوز هم گاهی موقع بلند شدن از زمین
طوری انگشتانم را روی زمین میگذارم که تو میگذاشتی
گاهی مثل خودت جلوی آینه راه می روم
هربار که چادر مشکی میدوزم و برای اولین بار می پوشم
مادرم میگویند
چقدر شبیه تو شده ام
و هر دو سکوت پر بغضی میکنیم و...
یادت باشد
تو نیستی
اما من هنوز به یادت هستم
یادت باشد
تو نیستی اما من هنوز منتظرم تو را ببینم
یادت باشد
تو نیستی
اما من ....
#فرزانه
افسرمولا
۹۶/۱۰/۰۲