غریب نباشی برادر...
دوشنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۷، ۱۲:۵۷ ق.ظ
دیروز ظهر
جسمم به زور روی زمین بند بود.
دلم سخت هوایِ وادی السلام را کرده بود
چشمانم را بستم تا شاید بال در بیاورم و آنجا فرود بیایم. .
باز گرد و غبار
باز بطری های گلاب...ریسه های گُل های مصنوعی...
باز
قدم قدم خودم را به شهید ذوالفقاری برسانم
سلام برادر
غریب نباشی دلاور
نه
تو
غریب نیستی
غریب ماییم ...
هدیه به روح بلند شهید محمدهادی ذوالفقاری صلوات
#افسر مولا
۹۷/۰۱/۲۷