چند کلامی با شهید وسام العلیاوی
چند کلامی با شهید العلیاوی :
با دیدنِ فقط بخش کوتاهی از لحظه ی پیوستنت به حضرت ارباب دلم آتش گرفت بعد از شهید حججی و آن تصویری که سر بریده اش بر ... شما دومین شهیدی هستید که تا آخرین لحظه ی عمرم از خاطرم پاک نخواهد شد... کاش میتوانستم سوار آن آمبولانس لعنتی شوم و فرسنگ ها شما را از این معرکه پر از گرگ و شغال و کفتارهای حرام زاده دور میکردم...کاش اگر این از دستم بر نمی آمد , لااقل عقب آمبولانس سلاحی , میله ای به دستتان میدادم تا آنطور مظلومانه به کپسول آتش نشانی ... کاش میتوانستم مرزهای صوت و مسافت را بشکنم و با صدایی به بلندای تمام دنیا,همان لحظه ندای مظلومیتت را پخش کنم و یاری بطلبم ...کاش آنجا بودیم و تکه تکه شان میکردیم تا دیگر جرأت نکنند حتی دستی با بی ادبی به سمتتان پرتاب کنند... دنیا فانی است و مرگ را همه ی نفوس خواهند چشید ... اما رفتن بعضی ها که غرق در محبوبشان هستند جاویدشان میکند ...خوشا به حال شما که جاودانه رفتید ... سلام مارا به حضرت ارباب برسانید و بخواهید برایمان دعا کنند و بگویید دنیای فانی ما بی حسین (ع) غیر قابل تصور است
چه رسد به آخرت ...
#دل نوشته افسرمولا