اگر صحنه را نشناسیم، اگر دوست را نشناسیم، دشمن را نشناسیم،
اگر امروز نظام سلطه را نشناسیم، استکبار را نشناسیم،
چطور میتوانیم با حکمت و درایت حرکت کنیم؟
چطور میتوانیم درست برنامهریزى کنیم؟ لذا باید بشناسیم.
آنچه من در مورد استکبار عرض میکنم، چند نمونه یا چند شاخص
از رفتارهاى نظام استکبارىِ امروزِ دنیا است
یکى از ویژگىهاى نظام استکبارى، خودبرتربینى است.
مجموعههاى استکبارى - آن کسانى که یا در رأس یک کشور یا در رأس یک نظام
بینالمللى [یا] مجموعهاى از کشورها کارها را به دست گرفتهاند -
وقتى مجموعهى خودشان را از بقیّهى انسانها،
از بقیّهى مجموعهها برتر دانستند،
وقتى خودشان را محور دانستند، همه چیز را فرع بر خودشان دانستند،
یک معادلهى غلط و خطرناکى در تعاملات جهانى بهوجود مىآید.
اگر چیزى که او ارزش میداند، دیگران قبول نداشتند،
این به خودش حق میدهد در کار آنها دخالت کند، به آنها تحمیل کند،
به آنها زور بگوید، فشار بیاورد
این خودبرتربینى موجب میشود که ادّعاى تولیت امور ملّتها را داشته باشند،
ادّعاى مدیریّت جهانى را داشته باشند، خودشان را رئیس مجموعهى عالم بدانند.
میگویند: ما نمیتوانیم بگذاریم این کار انجام بگیرد،
ما نمیتوانیم بگذاریم این شخص باشد یا نباشد!
شاخص دیگرى براى استکبار به دست مىآید و آن حقناپذیرى است؛
نه حرف حق را میپذیرند، نه حقّ ملّتها را میپذیرند؛ حقناپذیرِ مطلق.
با انواع شیوهها حرف حق را رد میکنند، زیر بار حق نمیروند.حرف حقّى وجود دارد؛
اگر چنانچه انسانى اهل حق باشد، اهل استدلال باشد، اهل منطق باشد،
باید وقتى در مقابل استدلال قرار گرفت، تسلیم بشود، امّا استکبار تسلیم نمیشود؛
حرف حق را میشنود، زیر بار حق نمیرود؛ این یکى از خصوصیّات او است.
یکى از شاخصهاى دیگر استعمار و استکبار این است که جنایت را نسبت به
ملّتها و نسبت به آحاد بشر مجاز میشمرند و اهمّیّت نمیدهند.
هر انسانى که با آنها همراه نباشد، تسلیم آنها نباشد، تابع آنها نباشد
- هیچ ارزشى قائل نیستند؛
یکى از خصوصیّات استکبار که باز یکى [دیگر] از شاخصها است،
فریبگرى و رفتار منافقانه است؛ این را توجّه کنید.
همهى اینها را در تبلیغات خودشان سعى میکنند توجیه کنند و
جنایت را در لباس خدمت نشان بدهند!
این نظام استکبار که قصد سلطهى بر ملّتها را دارد،
البتّه شاخصهاى استکبار بیش از اینها است:جنگافروزى میکنند،
اختلافافکنى میکنند، با حکومتهاى مستقل درمىافتند،
با ملّت خودشان حتّى آنوقتى که منافع گروههاى خاص اقتضا میکند درمىافتند،
نظام اسلامى با استکبار با این خصوصیّات طرف است؛
نظام اسلامى با ملّتها طرف نیست، با مردم طرف نیست، با انسانها طرف نیست،
نظام اسلامى با استکبار طرف است.
از زمان ابراهیم خلیل و نوح پیغمبر و پیغمبران بزرگ و پیغمبر اسلام تا امروز هم
همین بوده: جبههى حق در مقابل استکبار قرار داشته است.
باور کردنی نیست اما!!!
در همین حوالی هم پیدا میشوند کسانی که مستکبرند!
با این ویژگی ها مو نمیزنند.
خدایا عاقلشان بفرما...
"زخم نوشته ی افسر مولا"