Unknown

قابل توجه دختران روشن فکر !

Unknown

به نظر شما علتش چیه که زوج های ایرانی

تو تولد نی نی ای به این خوشمزگی تردید دارن؟

ن....م....ا....ز

خدا سین اذان بلال را شین حساب میکند...

آخر شب بود. شاهرخ مرا صدا کرد و گفت: امشب برای شناسایی می ریم جاده ابوشانک.

با عبور از میان نیروهای دشمن به یکی از روستاها رسیدیم.

دو افسر عراقی داخل یک سنگر نشسته بودند. یکدفعه دیدم سر نیزه اش را برداشت

و رفت سمت آنها ،با تعجب گفتم: شاهرخ چیکار می کنی؟!

گفت: هیچی فقط نگاه کن !مطمئن شد کسی آن اطراف نیست.

خوب به آنها نزدیک شد. با شگردی خاص هر دوی آنها را به اسارت در آورد و برگشت. 

کمی از روستا دور شدیم. شاهرخ گفت: اسیر گرفتن بی فایده است. باید اینها رو بترسونیم.

بعد چاقویی برداشت. شروع کرد به تهدید آنها. میگفت: شما رو می کشم و می خورم.

دست و پا شکسته عربی صحبت می کرد. اسیرها حسابی ترسیده بودند. گریه می کردند.

التماس می کردند. شاهرخ هم ساعتی بعد آنها را آزاد کرد! مات و مبهوت به شاهرخ نگاه می کردم.

برگشت به سمت من و گفت :باید دشمن از ما بترسد. باید از ما وحشت داشته باشد.

من هم کار دیگری به ذهنم نرسید!

شبهای بعد هم همین کار را تکرار کرد. اسیر را حسابی می ترساند و رها می کرد.

مدتی بعد نیرو های ما سازمان یافته شدند. شاهرخ هم اسرا را تحویل می داد .

این کار او دشمن را عجیب به وحشت انداخته بود تا اینکه؛ از فرماندهی اعلام شد:

نیرو های دشمن از یکی از روستاها عقب نشینی کردند.

قرار شد من به همراه شاهرخ جهت شناسایی به آنجا برویم.

معمولاً هم شاهرخ بدون سلاح به شناسایی می رفت و با سلاح برمی گشت !!

ساعت شش صبح و هوا روشن بود . کسی را هم در آنجا ندیدیم .

در حین شناسایی ودر میان خانه های مخروبه روستا یک دستشویی بود.

که......

 

اگر به عیادت میرفتم...

http://farsi.khamenei.ir/page?id=27421

به داد ثانیه های غزه برسید...

 

بر خلاف نظر و تلاش حامیان رژیم کودک کش صهیونیست،

همه دنیا از جمله دنیای اسلام موظف است

هر چه می تواند به تجهیز ملت فلسطین کمک کند.

امام خامنه ای(مدظله العالی)

لطفا به خودتان تنفس بدهید!!!

ایران همیشه درگیر جنگ بوده تا همین حالا!

اون روزا سخت، اما امروز نرم!

بازم میخوام مقایسه کنم ببینم گیر کار کجاست؟!!

هم اون روزا مملکت امام داشت و حکم جهاد میدادن ،هم حالا!

وقتی امام خمینی گفتند:خرمشهر باید آزاد شود،باید آزاد میشد، و شد!

اما تو این دوره یه امامی هست که وقتی گفتند:شبیخون فرهنگی،ناتوی فرهنگی،تهاجم فرهنگی...

خیلی عادی شنیدیم و از کنارش گذشتیم!سر تکان دادیم و تاسف خوردیم!

گفتند حماسه اقتصادی!جهاد اقتصادی!

باز تاسف خوردیم و سر تکان دادیم!

سال 93 دوباره شعار سال شد اقتصاد و گفتند:در باب حماسه‌ی اقتصادی کاری که باید انجام بگیرد و توقّع بود که اتّفاق بیفتد، اتّفاق نیفتاد!

امروز هم تو دیدار با نماینده های مجلس گفتند:روزی که سیاست های اقتصاد مقاومتی ابلاغ شد،افراد در دستگاههای گوناگون به حمایت وستایش از این سیاست ها بر آمدند،لکن ستایش کافی نیست،حرکت لازم است،عمل باید کرد!

اگه ملت تو دوره امام خمینی مثل ما بودن،عراقی هایی که تا خرمشهر تاخته بودن،آلان داشتن تو سواحل خزر آفتاب می گرفتن،نه؟!

چی شده ملت این ریختی شدن؟!

فرمانده های این دوره سنشون خیلی بیشتر از سن فرمانده های 20...22 ساله اون روزاست...

انصافا فرمانده بودن.مغزشون دقیق کار می کرد.اصلا انگار ذاتا چریک بودن!

اخلاص و فروتنی شون اشک رزمنده هارو در می آورد...

مثل حسن باقری، مثل حاج همت...

چنتا از فرمانده های حالا مثل حاج ابراهیم همت هستن که رزمنده ها از ذوق دست دادن و روبوسی با حاجی شصت دستشو شکستن؟

 

 

حاجی،مدرسه عشق رو کوبیدن!بجاش یه برج ساختن اونم با آسانسور!

بانوان و آقایان تو این برج جای خواهرو برادرا رو گرفتن و...

حاجی صدامو داری؟

 اینجا فرمانده ها حرف امام رو حفظ هستن اما حافظ و عامل نیستن!

اینجا اگه کسی اندازه یه ارزن حرف امام خامنه ای رو بفهمه و بخواد عمل کنه،سریعا برخورد سرخ پوستانه باهاش میشه!!!

به ما گفتن برید کنار،شمارو چه به افسر بودن،برید کنار بذارید نیروی تازه نفس بیاد!

حاجی بیا ببین وضعیت دانشگاه با وجود این نیروهای تازه نفس،افتضاح شده! افتضاح!

آهای شهدایی که یه روز فرمانده های امام خمینی بودید؟؟؟؟

به داد مدرسه ی عشق برسید،چون

امام خامنه ای مثل شما فرمانده نداره که به افسرا گرای درست بدن!!!

به داد مدرسه ی عشق برسید...