سلام مولای من
چند وقتی بود که توفیق نوشتن نامه ای برای رفع دلتنگی را نداشتم.
اما امشب در سکوت شبانه می نویسم.
مولا جان روزها می گذرند،حوادث رخ می دهد ،یکی را در میانمار به جرم!! مسلمان بودن میسوزانند،
یکی را در بحرین با شلیک مستقیم گلوله سینه اش را می درند،
یکی را در مصر برای اعتراض به داشتن حق حیات،زیر پوتین ها له میکنند،
یکی را در لیبی..
یکی را در...
یکی را در...
در ایران هم ،همه در امن وامان زندگی میکنند ،گه گاه هم یادی از شما میکنند!!
ماه ها قبل به حدیثی برخوردم که مضمونش این بود:مصر پرچمش را به شما می دهد اما سوریه خیر!!!
آن روز ها که حسنی نامبارک بر اریکه قدرت بود با عقل ناقصم جور در نمی آمد،اما حالا دیگر اثری از آن نامبارک نیست.
آری ظلم رفتنیست...
آقا جان،امروز مردم غرب هم منتظرند تا کسی آنان را از گرسنگی،بیکاری ،کارتن خوابی و... نجات دهد اما نمی دانند آن منجی ،مهدی موعود ماست.
ما که می دانیم هم به رشد ملت ها و حتی ملت خودمان برای افزایش ظرفیت و قابلیت پذیرش حضور خورشید تلاشی نمیکنیم.
ایران امام زمانی چند وقتیست رنگ و بوی مهدوی نمی دهد!!!
در کوچه و خیابان بوی شیطان می آید!!!
پسر و دختر شیعه ایرانی مسلمان آنگونه که دل مولا شاد کنند لباس نمی پوشند.
آقا جان بالاخره روزی ظهور متجلی میشود ...
نفس کشیدن در این دنیا را فقط برای وجود نازنین نائبتان امام خامنه ای تاب می آوریم و گرنه...
آقا جان ،شما غریبی و نائبتان هم غریب!
پر درد تر آنکه هر دو قریب ما هم هستید!
غربت را از علی(ع) و حسین(ع) و... آموختید و چه زیباست...
خدایاااااا؟ پروردگاراااااا؟
زمین دیگر توان تحمل غربت عزیزانت را ندارد.
عن قریب است که کوهها از غربت مولایمان ذوب شوند.
سرورمان می فرمایند:برای فرجم دعا کنید...
خدایا صدایمان نمی رسد!!!
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم عجل لولیک الفرج.....
کریما،حق داری بقیه الله را برایمان نفرستی!!
11 بار اعتماد کم نیست!!!!
رحیما ، معتمدمان کن،
لایقمان کن،
رشیدمان فرما که روی خورشید را بتوانیم ببینیم با مهیا شدن عصر ظهور...
از درد زهرا (س) شنیدم،از تنهایی علی(ع)شنیدم،از مظلومیت حسن(ع)،سجاد(ع)،صادق(ع)،باقر(ع) شنیدم...
غفورا،با چشمانم در مدینه دیدم، در بقیع ،در حرم حضرت رسول...
حمیدا،مدینه هنوز بوی غربت می دهد،هنوز شیعه در خفقان است.
آهاااااااای مدینه؟؟؟؟؟؟؟
در کوچه بنی هاشم چه گذشت که بعد از این همه سال هنوز بوی غربت می دهی؟؟!!
صدای ناله را می شنوم...
بی نیازا،با دلی سنگین،گلویی پربغض و چشمانی که حتی اجازه ندادند اشک بریزد به حال بقیع از مدینه به ایران آمدم.
همه را نگه داشتم برای یک جا!!!
برای یک نفر!!
می دانی کجا؟؟؟؟
برای باب الجواد حرم حضرت رضا(ع)
یا علی ابن موسی،به باب الجواد که رسیدم ،همه ی غربت هایی که دیدم را باز می گویم و بعد اذن دخول می خوانم.
یا امام رضا آنجایی که من دیدم به گمانم هیچگاه دل امام زمان با رفتن به آنجا شاد نشود!!
هر بار که نگاهشان به مزار تمام خاکی 4امام مان بیافتد ،دلشان خون میشود.
مدینه شرم بر تو باد!!
شرم بر تو باد که مزار مادرمان باید گمنام بماند!!
یا اباصالح المهدی نمی دانم کجایید؟!اما دور کعبه که طواف می دادم ،می دانستم که قدمگاه شماست...
در مسجد الحرام ،روبروی رکن یمانی برجی غول آسا ساخته اند!!
همانجا که وقتی ظهور می کنید به آنجا تکیه زده و می فرمایید :"انا بقیه الله..."
کور خوانده اند.
روزی می رسد که ما طاغوت را کن فیکون میکنیم و همه چیز را بدست می گیریم و برایتان باند فرودی فراهم می کنیم.ان شا الله
قدمتان پیشاپیش بر روی چشمان شیعه ی مظلوم پیروز.