صدای نسل سوم

"کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود...شیعه می پژمرد اگر زینب نبود"

صدای نسل سوم

"کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود...شیعه می پژمرد اگر زینب نبود"

پیام های کوتاه
  • ۲۷ مرداد ۹۶ , ۰۲:۱۱
    "مرگ"
  • ۲۷ خرداد ۹۶ , ۱۰:۵۹
    "دعا"
کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب

۱۰۳ مطلب در بهمن ۱۳۹۳ ثبت شده است

من به شما عرض بکنم جوانها !


آن روزى که ما نیستیم و شما هستید،

بدانید آن روز ملت ایران وضعش، افقش، زندگى مادى و معنوى‌اش،

بمراتب از امروز بهتر خواهد بود.

حرکت ملت ایران به سمت روشنى است، افقها روشن است.


یا قرة عینی

دلم لرزید وقتی حرف از نبودنتان و بودنمان زدید

من جوانم

همان جوانی که زمین را بدون شما نمی خواهد.

من جوانم

همان جوانی که از خدا قول گرفته است که تیک تاک عمرش را

با عقربه های ساعت  عمرتان هماهنگ کند.

من جوانم

همان جوانی که باتری ساعت عمرش فقط با عطر نفس های سید علی کار می کند.

من جوانم

همان جوانی که اگر تلاش می کند

برای کشور و امامش است

اما نمی خواهد در آرامش فردا تنها و بدون شما باشد.

من جوانم که با امید زنده ام

با امید دیدن دستتان در دست حضرت مهدی(عج)

من جوانم ،

همان جوانی که حرکت به سوی افقهای روشن را با فانوس شما می خواهد.

من جوانم

همان جوانی که تاب نمی آورد اگر...

.

تاب نمی آورد...

.

تاب نمی آورد...

.

تاب نمی آورد...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۰۹
افسر مولا




 در روز دیدار بسیجیان با آقا در جایگاه ویژه بودیم.

کنار چند تن از دوستان نشسته بودم که در پایان مراسم می‌خواستم به طرف آقا برای گرفتن چفیه بروم که موفق نشدم.

یکی از دوستان از من خواست تا با اشاره چفیه را از آقا بخواهم که خدا را شکر این لطف آقا شامل حالم شد و

با وجود آنکه عده زیادی طالب آن بودند،
 
آقا پس از درآوردن چفیه با اشاره به محافظان فرمودند که چفیه به من داده شود.

چفیه را گرفته و در داخل قبا گذاشته و آن را بیرون از مصلی آوردم و خودم را تبرک به عطر و بوی چفیه کردم و

شنیده بودیم روزهای قبل خیلی‌ها برای تصاحب چفیه آقا دست و پا می‌شکنند و از اینکه از نائب امام زمان


(عج)، رهبر انقلاب این هدیه ارزشمند را دریافت کرده‌ام، سجده شکر به جای آوردم.


  وقتی که بیرون آمدم خیلی‌ها دیدند چفیه آقا دست من است، به انحای مختلف می‌خواستند تا چفیه را به

آنان بدهم ولی چون می‌دانستم این چه هدیه گرانبهایی است و با چه زحمتی بدست آوردم، آن را مثل


طوطیای چشمم حفظ می‌کنم و خواهم کرد.


  بعد از آن که به منزل رفتم، وقتی آن خبر را به گوش پدر و مادر و خواهران و خانواده همسرم رساندم آنان همه

اشک شوق ریختند و این هدیه رهبری را زیارت و خود را متبرک به آن کردند.

با خود عهد بستم که هدیه آقا را سجاده نمازهای شب خود قرار داده و از آن به بهترین شکل مراقبت کنم.

در آن روز به خاطر ازدحام جمعیت زیر دست و پا افتادم ولی به خاطر عشق به رهبری هیچ احساس نکردم.

راستی اگه یه روزی اشاره آقا شامل حال تو بشه چیکار میکنی؟؟؟


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۰۸
افسر مولا

هفده سالش بود.


توی یک کوچه تنگ و تاریک آروم قدم بر می داشت.

به درب خونه ها که می رسید

یه چیزی از زیر لباسش بیرون می آورد و

به زحمت می انداخت تو حیاط

خونه اول

خونه دوم

خونه سوم

رسید ته کوچه

یه دفعه سر و صدا شد

ساواکیا ریختن تو کوچه

خواست فرار کنه

از دیوار رفت بالا

اما اونا رسیده بودن

شلیک گلوله

شلیک کردن

اعلامیه های امام خمینی همش فرش زمین شد

.

.

.

من تو راهپیمایی ۲۲ بهمن شرکت میکنم.

چون میخام همپای این شهید هفده ساله بشم.

و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۰۸
افسر مولا

http://upload7.ir/images/06181026036624804369.jpg


بعد از مسابقه جهانی مچ اندازی تصاویر زیباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

حرکت از یاوران مهدی به مسجد جمکران

سرمای هوا به دندان ها مجال سکون نمی دهد...

 میدان انتظار ...

خیمه های ابا عبدالله را رد کردیم

رسیدیم ورودی مسجد

همه ایستادیم رو به مسجد 

عزیزی به نیابت از جمع با صدای بلند:

{السلام علیک یا صاحب الزمان

السلام علیک یا خلیفه الرحمن

السلام علیک یا شریک القرآن

السلام علیک یا قاطع البرهان

السلام علیک یا امام الانس و الجان

عجل الله تعالی فرجه و سهل الله مخرجه

السلام علیکم و رحمته الله و برکاته}

سمت راست حلقه زدیم و روی زمین نشستیم

سه نفر در حوالی ما زیر پتو و مبهوت حلقه ی ما!

زمین سرد

نگاه گرم

سخن داغ!

چشم ها خیس

فضا ناب

دل بی تاب

صدای فواره ی آب حوض

انعکاس آوای عشق در خطه ای از بهشت

شروع شد...

*دعوت و معجزه ی حضور روی سنگ فرش سرد جمکران

*خواب روح ا... و حضرت ماه در طبقه دوم علوم انسانی

*خداحافظی دقیقه نود با بابا پای اتوبوس

*آزمون اکسین

*نگاه به عکس نصب شده در ورودی مسجد

 و گفتن جمله ی خیس :"آقا نمی دانم چه کار باید کنم"

*..............

خلاصه همه با عشق و اشک نواختند ساز دل نشین انتظار را...

ناز ما خریدار داشت اما 

این بار عهد بستیم ما هم مشتری باشیم نه فروشنده

گفتیم هر روز نمی توانیم بیاییم اینجا تا عقده دل باز کنیم

گفتیم تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com می خواهیم


گفتیم فرج

گفتیم دیدار روی ماه حضرت ماه

گفتیم....

بقیه بماند برای کسانی که دل هاشان را گره زدند

گره ای نا گسستنی...

پذیرایی بعد از رخصت تا نماز صبح

"بستنی بی قرار"

.

.

.

ر...ا...ه...ی...ا...ن  د...ر ر...ا...ه  ا...س...ت

حلقه بعدی آماده ها

ان شا الله روی خاک سرخ شلمچه

با حضور امام حاضر و

خریداران دل داده ی حقیقی

="شهیدان"


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۰۷
افسر مولا

http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/OnlyGodA/7.jpg


خدایا! در حدیث قدسی فرمودی:"بنده ی من!

هنگامی که به نماز می ایستی من آن چنان گوش فرا می دهم

که گویی همین یک بنده را دارم.

ولی تو  چنان غافلی که گویا صد خدا داری"

بار الها!خود چنان کن که جزء غافلان نباشم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۰۶
افسر مولا

http://rocio.persiangig.com/frog%5B1%5D%20copy.gif


داریم قورباغه پز میشیم.


دارن مارو قورباغه پز میکنن.

بعضیا نفهمیدن و بعضیا هم باز نفهمیدن.

قورباغه رو اگه بلووووپ بندازی تو آب جوش

 در جا شلووووپ عکس العمل نشون میده و می پره بیرون!

اگرم اصرار داشته باشهکه همون جا بمونه میمیره.

ولی با یه کار قشنگتر میشه دخل قورباغه رو یه جوری آورد

که خودشم نفهمه.

چه جوری؟؟؟؟

این جوری:قورباغه رو بذار تو آبی که هم دمای بدنشه.

بعد یواش یواش یواش

یه درجه یه درجه یه درجه

دما رو بالاببر.

آروم آروم آروم با طمئنینه ی قابل توجهی!

نتیجه اینکه آب به جوش میاد و قورباغه زارت میمیره.

هرچی هم پیگیری می کنه متوجه نمیشه چه شکلی مرده.

نمی فهمه از کجا خورده!!!!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۰۵
افسر مولا

چه شده که حضرت آقا میفرمایند:


وقتی خبر شهادت حسین علم الهدی را به من دادند،

یاد شهادت حافظان قرآن در صدر اسلام افتادم؟

چرا می گویند یک عمر حسین علم الهدی معرف قرآن بود

و بعد قرآن معرف او شد؟

چرا قصه عشق را در هویزه باید از شنی های تانک پرسید؟

چرا آقا فرمودند:نگویید کرخه ی کور بلکه بگویید:کرخه ی نور؟

ای جبهه بوی عجیبی می دهی

بوی قرآن های جیبی می دهی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۰۴
افسر مولا

هدیه به روح بلند شهید سید مجتبی علمدار صلوات


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۰۴
افسر مولا


http://www.askdin.com/attachments/8988d1293686941-16912.jpg

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۰۲
افسر مولا

http://www.ardestan.gov.ir/Portals/4/%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA%20%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%20%D8%AC%D8%B9%D9%81%D8%B1%20%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82(%D8%B93).jpg


امام صادق(ع):

در نظر من فرقی نمی کند که کار را به

 

آدم خائن بسپارم یا آدم بی لیاقت!!!

 

                   تحف العقول /۳۶۷

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۰۲
افسر مولا