صدای نسل سوم

"کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود...شیعه می پژمرد اگر زینب نبود"

صدای نسل سوم

"کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود...شیعه می پژمرد اگر زینب نبود"

پیام های کوتاه
  • ۲۷ مرداد ۹۶ , ۰۲:۱۱
    "مرگ"
  • ۲۷ خرداد ۹۶ , ۱۰:۵۹
    "دعا"
کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب

هفده سالش بود.


توی یک کوچه تنگ و تاریک آروم قدم بر می داشت.

به درب خونه ها که می رسید

یه چیزی از زیر لباسش بیرون می آورد و

به زحمت می انداخت تو حیاط

خونه اول

خونه دوم

خونه سوم

رسید ته کوچه

یه دفعه سر و صدا شد

ساواکیا ریختن تو کوچه

خواست فرار کنه

از دیوار رفت بالا

اما اونا رسیده بودن

شلیک گلوله

شلیک کردن

اعلامیه های امام خمینی همش فرش زمین شد

.

.

.

من تو راهپیمایی ۲۲ بهمن شرکت میکنم.

چون میخام همپای این شهید هفده ساله بشم.

و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۰۸
افسر مولا

http://upload7.ir/images/06181026036624804369.jpg


بعد از مسابقه جهانی مچ اندازی تصاویر زیباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

حرکت از یاوران مهدی به مسجد جمکران

سرمای هوا به دندان ها مجال سکون نمی دهد...

 میدان انتظار ...

خیمه های ابا عبدالله را رد کردیم

رسیدیم ورودی مسجد

همه ایستادیم رو به مسجد 

عزیزی به نیابت از جمع با صدای بلند:

{السلام علیک یا صاحب الزمان

السلام علیک یا خلیفه الرحمن

السلام علیک یا شریک القرآن

السلام علیک یا قاطع البرهان

السلام علیک یا امام الانس و الجان

عجل الله تعالی فرجه و سهل الله مخرجه

السلام علیکم و رحمته الله و برکاته}

سمت راست حلقه زدیم و روی زمین نشستیم

سه نفر در حوالی ما زیر پتو و مبهوت حلقه ی ما!

زمین سرد

نگاه گرم

سخن داغ!

چشم ها خیس

فضا ناب

دل بی تاب

صدای فواره ی آب حوض

انعکاس آوای عشق در خطه ای از بهشت

شروع شد...

*دعوت و معجزه ی حضور روی سنگ فرش سرد جمکران

*خواب روح ا... و حضرت ماه در طبقه دوم علوم انسانی

*خداحافظی دقیقه نود با بابا پای اتوبوس

*آزمون اکسین

*نگاه به عکس نصب شده در ورودی مسجد

 و گفتن جمله ی خیس :"آقا نمی دانم چه کار باید کنم"

*..............

خلاصه همه با عشق و اشک نواختند ساز دل نشین انتظار را...

ناز ما خریدار داشت اما 

این بار عهد بستیم ما هم مشتری باشیم نه فروشنده

گفتیم هر روز نمی توانیم بیاییم اینجا تا عقده دل باز کنیم

گفتیم تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com می خواهیم


گفتیم فرج

گفتیم دیدار روی ماه حضرت ماه

گفتیم....

بقیه بماند برای کسانی که دل هاشان را گره زدند

گره ای نا گسستنی...

پذیرایی بعد از رخصت تا نماز صبح

"بستنی بی قرار"

.

.

.

ر...ا...ه...ی...ا...ن  د...ر ر...ا...ه  ا...س...ت

حلقه بعدی آماده ها

ان شا الله روی خاک سرخ شلمچه

با حضور امام حاضر و

خریداران دل داده ی حقیقی

="شهیدان"


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۰۷
افسر مولا

http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/OnlyGodA/7.jpg


خدایا! در حدیث قدسی فرمودی:"بنده ی من!

هنگامی که به نماز می ایستی من آن چنان گوش فرا می دهم

که گویی همین یک بنده را دارم.

ولی تو  چنان غافلی که گویا صد خدا داری"

بار الها!خود چنان کن که جزء غافلان نباشم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۰۶
افسر مولا

http://rocio.persiangig.com/frog%5B1%5D%20copy.gif


داریم قورباغه پز میشیم.


دارن مارو قورباغه پز میکنن.

بعضیا نفهمیدن و بعضیا هم باز نفهمیدن.

قورباغه رو اگه بلووووپ بندازی تو آب جوش

 در جا شلووووپ عکس العمل نشون میده و می پره بیرون!

اگرم اصرار داشته باشهکه همون جا بمونه میمیره.

ولی با یه کار قشنگتر میشه دخل قورباغه رو یه جوری آورد

که خودشم نفهمه.

چه جوری؟؟؟؟

این جوری:قورباغه رو بذار تو آبی که هم دمای بدنشه.

بعد یواش یواش یواش

یه درجه یه درجه یه درجه

دما رو بالاببر.

آروم آروم آروم با طمئنینه ی قابل توجهی!

نتیجه اینکه آب به جوش میاد و قورباغه زارت میمیره.

هرچی هم پیگیری می کنه متوجه نمیشه چه شکلی مرده.

نمی فهمه از کجا خورده!!!!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۰۵
افسر مولا

چه شده که حضرت آقا میفرمایند:


وقتی خبر شهادت حسین علم الهدی را به من دادند،

یاد شهادت حافظان قرآن در صدر اسلام افتادم؟

چرا می گویند یک عمر حسین علم الهدی معرف قرآن بود

و بعد قرآن معرف او شد؟

چرا قصه عشق را در هویزه باید از شنی های تانک پرسید؟

چرا آقا فرمودند:نگویید کرخه ی کور بلکه بگویید:کرخه ی نور؟

ای جبهه بوی عجیبی می دهی

بوی قرآن های جیبی می دهی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۰۴
افسر مولا

هدیه به روح بلند شهید سید مجتبی علمدار صلوات


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۰۴
افسر مولا


http://www.askdin.com/attachments/8988d1293686941-16912.jpg

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۰۲
افسر مولا

http://www.ardestan.gov.ir/Portals/4/%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA%20%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%20%D8%AC%D8%B9%D9%81%D8%B1%20%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82(%D8%B93).jpg


امام صادق(ع):

در نظر من فرقی نمی کند که کار را به

 

آدم خائن بسپارم یا آدم بی لیاقت!!!

 

                   تحف العقول /۳۶۷

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۰۲
افسر مولا

من متنفر بودم و هستم


از انسانهای سازش کار و بی تفاوت

 و متاسفانه جوانانی که شناخت کافی از اسلام ندارند

 و نمی دانند برای چه زندگی می کنند

و چه هدفی دارند و اصلا چه می گویند . 

  ای کاش به خود می آمدند. 

 از طرف من به جوانان بگوئید

چشم شهیدان و تبلور خونشان به شما دوخته  شده است

 بپاخیزید و اسلام را و خود را دریابید...

http://shahid20.persiangig.com/image/1273375096.jpg

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۴۸
افسر مولا

http://media.afsaran.ir/si18wf_535.jpg


رئیس‌علی دلواری در سال ۱۲۶۱ هجری شمسی در روستای دلوار متولد شد.                             رئیسعلی در حالی که ۲۴ سال بیشتر نداشت از جمله پیشگامان مشروطه‌خواه در جنوب ایران شد و همکاری نزدیکی با محافل انقلابی و عناصر مشروطه‌طلب در بوشهر،آغاز کرد.

دوران جوانی او همزمان با حضور گسترده استعمار انگلیس در خلیج فارس بود. وی نقشی کلیدی در قیام جنوب داشت. قیام مردم تنگستان به رهبری وی روی هم هفت سال طول کشید و در این مدت دلیران تنگستانی دو هدف عمده را دنبال می‌کردند، پاسداری از بوشهر و دشستسان و تنگستان به عنوان منطقه سکونت خود و جلوگیری از حرکت قوای بیگانه به درون مرزهای ایران و دفاع از استقلال وطن.

زمانی که مقامات انگلیسی تصمیم قطعی درباره اشغال بوشهر و پیشروی به سوی شیراز را داشتند به منظور تطمیع رئیس علی، دونفر از متابعان حیدرخان حیات داودی را به دلوار گسیل داشتند.

نمایندگان حیدرخان ضمن ملاقات با رئیس علی متذکر شدند که چنانچه او از قیام علیه قوای اشغالگر صرف نظر کند، مقامات انگلیسی چهل هزارپوند به او خواهند پرداخت. رئیس علی در پاسخ می‌گوید: «چگونه می‌توانم بی‌طرفی اختیار کنم در حالی که استقلال ایران در معرض خطر جدی قرار گرفته‌است؟»

پس از مراجعت نمایندگان حیدرخان، نامه تهدیدآمیز از طرف مقامات انگلیسی به رئیس علی نگاشته شد مبنی بر این که: «چنانچه بر ضد دولت انگلستان قیام و اقدام کنید، مبادرت به جنگ می‌نماییم، در این صورت خانه‌هایتان ویران و نخل‌هایتان را قطع خواهیم کرد.» رئیس علی در پاسخ مقامات انگلیسی نوشت:«خانه ما کوه‌است و انهدام و تخریب آن‌ها خارج از حیطه قدرت و امکان امپراطوری بریتانیای کبیر است. بدیهی است که در صورت اقدام آن دولت به جنگ با ما، تا آخرین حد امکان مقاومت خواهیم کرد.»

رئیس‌علی در محلی به نام «تنگک صفر» هنگام شبیخون به قوای بریتانیا توسط فردی نفوذی و اجیر شده، از پشت سر هدف گلوله قرار گرفت و در سن ۳۳ سالگی کشته شد.

این روز با ۱۱ شهریور ۱۲۹۴ خورشیدی مطابقت می‌کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۴۷
افسر مولا